potential

واژه‌های مصوب فرهنگستان

معنی

پتانسیل [فیزیک]

کاری که میدان گرانشی یا میدان ایستابرقی/ الکترواستاتیکی، با علامت مخالف، انجام می‌دهد تا واحد جرم یا واحد بار الکتریکی مثبت از نقطۀ مرجع تا نقطۀ مورد نظر جابه‌جا شود

انگلیسی

potential

واژه‌های مشابه

potential

پتانسیل، عامل بالقوه، نهانی، پنهانی، بالقوه، ذخیرهای، دارای استعداد نهانی سایر معانی: اندرتوان، تانشی، (دستور زبان) امکانی، شایشی، امکان، استعداد، توانش، یارا، یارایی، (فیزیک - برق) فشار، اخ ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

potential barrier

سد پتانسیل [شیمی] ناحیه‌ای از میدان پتانسیل که در آن نیرویی در خلاف جهت حرکت بر ذره وارد می‌شود و آن را کُند می‌کند

واژه‌های مصوب فرهنگستان

potential barrier

[شیمی] سد پتانسیل [برق و الکترونیک] سد پتانسیل - سد پتانسیل ناحیه ای در داخل قطعه نیمرسانا که ولتاژ آن به اندازه کافی برای مخالفت با حرکت بارهای الکتریکی زیاد است و حتی ممکن است سبب معکوس شد ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

potential capacity

ظرفیت بالقوه [حمل‌ونقل درون‌شهری - جاده‌ای] ظرفیت یک حرکت خاص در نزدیکی تقاطع اصلی ـ فرعیِ بدون چراغ به فرض آنکه با سایر حرکات تداخل نداشته و دارای خط عبور مخصوص به خود باشد ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

potential determining ion

[معدن] یون تعیین کننده پتانسیل (فلوتاسیون)

دیکشنری انگلیسی به فارسی

potential difference

اختلاف پتانسیل [شیمی] کاری که در برابر نیروهای الکتریکی باید انجام داد تا بار الکتریکی واحد از نقطه‌ای به نقطۀ دیگر جابه‌جا شود ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

potential difference

اختلاف پتانسیل [فیزیک] کاری که در برابر نیروهای الکتریکی باید انجام داد تا بار الکتریکی واحد از نقطه‌ای به نقطۀ دیگر جابه‌جا شود ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

potential difference

[برق و الکترونیک] اختلاف ولتاژ - اختلاف پتانسیل اختلاف ولتاژ موجود بین دو نقطه، که اغلب ولتاژ نامیده می شود. [نساجی] اختلاف پتانسیل [ریاضیات] اختلاف پتانسیل

دیکشنری انگلیسی به فارسی

potential drop

اُفت پتانسیل [فیزیک] اختلاف فشار بین دو نقطه در شاره

واژه‌های مصوب فرهنگستان

potential energy

انرژی پتانسیل، کارمایه ی تانشی (مانند تانش موجود در فنر به هم فشرده)، نهان توان، انرژی نهانی، نیروی ذخیره [برق و الکترونیک] انرژی پتانسیل انرژی ناشی از موقعیت یک ذره یا تکه ای ازماده نسبت به ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژه‌های مشابه بیشتر

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش