بارکف [حملونقل درونشهری - جادهای]
[ریاضیات] نقاله ی بارگیری پالت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بارکفبَر [حملونقل ریلی] افرازۀ کوچکی که از آن برای بارگیری و تخلیۀ بارکفها در بارگُنجها استفاده میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
بارکفچین [حملونقل دریایی] افزارهای در انواع و اندازههای مختلف که یک نوع محصول یا کالاهای گوناگون را در الگوهای معینی بر روی بارکف میچیند و آنها را به یک واحد با ...
[صنعت] پالت پرکن
[صنعت] پالت گذاری . روی هم چیدن
(زره بالا تنه - صفحه ی فلزی که زیر بغل را می پوشاند) بغل پوش
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.