سپر [ورزش]
[نساجی] دستگاه تامین تراکم پود در پارچه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] پودیابی - واچیدن پود
[نساجی] ذره بین پود شماری
غلطگیری کردن، عیوب و اشتباهات چیزی را نشان دادن، نقص و کاستی های چیزی را نمایان کردن
گل سرسبد
1- برگزیدن، گزیدن، انتخاب کردن 2- (عامیانه) پاپی کسی شدن، (به کسی) پیله کردن، سر به سر گذاشتن
با یکی شوخی کن که هم قد خودت باشه
چیدن، برگزیدن سایر معانی: (یکی یکی) بررسی کردن، (به نوبت) سنجیدن، دسته بندی کردن، دسته دسته کردن
[کامپیوتر] ابزار برداشتن مکان نمای ماوس و به شکل پیکان که برای برداشتن یا انتخاب اشیا در تصویر به کار می رود .
1- درک کردن، پی بردن 2- آغاز کردن
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.