جریان [هنرهای تجسمی]
پویه [موسیقی] هریک از قسمتهای مستقل در یک قطعۀ موسیقی
واژههای مصوب فرهنگستان
منطقۀ حرکت [حملونقل هوایی] بخشی از فرودگاه برای نشست و برخاست و خزش هواگرد که شامل پیشگاه و منطقۀ جولان هم میشود
[عمران و معماری] محوطه تردد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجوز جابهجایی [علوم نظامی] مجوزی که به یک یا چند وسیلۀ نقلیه داده میشود تا تحت نظارت و در زمان مقرر، براساس دستورعملِ جابهجایی، در مسیری مشخص حرکت کنند ...
[سینما] حرکت رفت و برگشتی
[سینما] حرکت در میزانسن (واژه فرانسوی )
[فوتبال] حرکت بدون توپ
مرحلۀ جابهجایی [علوم نظامی] در عملیات آبخاکی، مدتزمانی که در طی آن، عناصر مختلفِ نیروی آبخاکی از نقطۀ بارگیری یا نقطۀ مبدأ به منطقۀ عملیات منتقل میشوند ...
سامانۀ پایش مسیر [علوم نظامی] سامانۀ ارتباطی و موقعیتیابی رقمی دوسویه که از سامانۀ موقعیتیابی جهانی (GPS) برای نظارت بر حرکت و طرحریزی مسیر حرکت خودروها و ...
[کامپیوتر] حرکت مطلق .
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.