اندازهگیری [فیزیک]
اندازه، سنجش، اندازه گیری سایر معانی: ابعاد، طول و عرض و غیره، پیمایش [حسابداری] اندازه گیری [عمران و معماری] اندازه گیری - سنجش [برق و الکترونیک] اندازه گیری، سنجش - اندازه گیری تعیین انداز ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] دقت اندازه گیری
[حسابداری] اندازه گیری در قالب پول
[برق و الکترونیک] دستگاه اندازه گیری
اندازه گیری زمین، زمین پیمایی
[حسابداری] فرآیند اندازه گیری
[برق و الکترونیک] محدوده اندازه گیری
[برق و الکترونیک] نتیجه اندازه گیری
[آمار] ساختارهای اندازه گیری و آمار
تُنِ حجمی [حملونقل دریایی] واحدی که معادل چهل پای مکعب است و از آن برای بارهای حجمی استفاده میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.