اتاقدار [گردشگری و جهانگردی]
پیشخدمت مخصوص سایر معانی: ندیمه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ندیمه، ندیمه در باری، ساقدوش یا ملازم عروس سایر معانی: (دختری که در عروسی دنبال عروس راه می رود) ساقدوش عروس، ملازم عروس، honour of maid ندیمه
(در مورد زنان) نام خانوادگی پدری (در برابر: نام خانوادگی شوهر married name)، نام خانوادگی زن پیش از شوهرکردن
پر سیاوشان مویی سایر معانی: (گیاه شناسی) پر سیاوشان، چلوواش (جنس adiantum که نوعی fern است) (maidenhair fern هم می گویند)
حجب دوشیزگی، محجوبیت، دوشیزه خویی
وابسته به دختر، دوشیزه وار، دختروار، دخترانه، کمرو، دارای حجب و حیا، محجوب، باحیا، شرم رو، نجیب، عفیف
کنیز زر خرید، کسی که بیگاری میکند
ساقدوش عروس، ندیمه عروس سایر معانی: ندیمه ی عروس، یکی از چند زنی که در مراسم ازدواج (به ویژه در کلیسا) عروس را همراهی می کنند، ساقدوش
خدمتکار، کلفت، خادمه سایر معانی: (در هتل ها و غیره) زنی که کارش نظافت اتاق است، مستخدمه، کلفت، کنیز، خادمه
یکجورشاه ماهی یاساردین
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.