highway

واژه‌های مصوب فرهنگستان

معنی

راه [حمل‌ونقل درون‌شهری - جاده‌ای]

1. هر راه اصلی که وسایل نقلیه حق عبور از آن را دارند و ساکنان محلی می‌توانند با وسایل نقلیه خود به آن دسترسی داشته باشند 2. راه مبنا (principal road) در سامانه راه‌ها

انگلیسی

highway

واژه‌های مشابه

highway capacity

[عمران و معماری] ظرفیت شاهراه - کشش شاهراه - گنجایش شاهراه

دیکشنری انگلیسی به فارسی

highway classification

[عمران و معماری] طبقه بندی شاهراه

دیکشنری انگلیسی به فارسی

highway geology

[زمین شناسی] زمین شناسی مهندسی بخشی از زمین شناسی مهندسی که در طراحی، نقشه کشی، احداث و نگهداری راه های عمومی کاربرد دارد.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

highway patrol

پلیس راه [عمران و معماری] پلیس راه

دیکشنری انگلیسی به فارسی

highway police

[عمران و معماری] پلیس راه

دیکشنری انگلیسی به فارسی

highway speed

[عمران و معماری] سرعت شاهراه

دیکشنری انگلیسی به فارسی

highway type

[عمران و معماری] نوع شاهراه

دیکشنری انگلیسی به فارسی

highwayman

راهزن و سارق جاده، دزد سرگردنه سایر معانی: دزد سر گردنه (به ویژه سوار بر اسب)، راهزن

دیکشنری انگلیسی به فارسی

belt highway

[عمران و معماری] شاهراه کمربندی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

depressed highway

[عمران و معماری] شاهراه فرورفته

دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژه‌های مشابه بیشتر

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش