language

واژه‌های مصوب فرهنگستان

معنی

زبان [زبان‌شناسی]

دانش مشترک بین اعضای یک جامعۀ بشری که ارتباط کلامی میان آنها را ممکن می‌سازد و موضوع بررسی علم زبان‌شناسی است

انگلیسی

language

واژه‌های مشابه

language acquisition

فراگیری زبان [زبان‌شناسی] فرایند یادگیری و رشد زبان در انسان

واژه‌های مصوب فرهنگستان

language arts

(دبستان و دبیرستان: درس هایی که هدفشان تقویت نگارش و خواندن و حرف زدن است مانند قرائت و انشا و دستور زبان) هنرهای زبانی، هنرهای هزوانی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

language change

تحول زبان [زبان‌شناسی] در زبان‌شناسی تاریخی، تغییر زبان درطی زمان

واژه‌های مصوب فرهنگستان

language dispersal

پراکنش زبان [زبان‌شناسی] گسترش زبان در گسترۀ جغرافیایی در نتیجۀ عواملی مانند دین و جنگ و تجارت و فنّاوری‌های نو

واژه‌های مصوب فرهنگستان

language equation

[ریاضیات] معادله ی زبان

دیکشنری انگلیسی به فارسی

language family

خانوادۀ زبانی [زبان‌شناسی] گروهی از زبان‌ها که تبار یا نیای مشترک دارند

واژه‌های مصوب فرهنگستان

language maintenance

زبان‌پایی [زبان‌شناسی] وضعیتی که در آن جامعه‌ای زبان خود را در برابر فشار زبان‌های غالب حفظ می‌کند|||متـ . حفظ زبان ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

language subset

[کامپیوتر] زیر مجموعه زبان

دیکشنری انگلیسی به فارسی

language translator

[کامپیوتر] مترجم زبان .

دیکشنری انگلیسی به فارسی

language typology

رده‌شناسی زبان [زبان‌شناسی] ← رده‌شناسی

واژه‌های مصوب فرهنگستان
واژه‌های مشابه بیشتر

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش