برهمکنش [فیزیک]
[برق و الکترونیک] همشنوایی بر هم کنشی همشنوایی حاصل از تزویج متقابل بین دو مسیر به وسیله ی مسیر سوم .
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] اثر متقابل
[پلیمر] پارامتر برهم کنش
[برق و الکترونیک] فضای برهم کنش ناحیه ای از لامپ الکترونی که در ان الکترونها با میدان الکترومغناطیسی متناوب بر هم کنش می کنند .
برهمکنش نانَزدآور [شیمی] برهمکنش یک فلز سیرنشدۀ همارای مرکزی با یکی از پیوندهای لیگاند خود که در آن، شرایطی ازقبیل طول پیوند و زاویه نمیتواند لیگاند را به فلز مرکزی نزدیک&z ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[شیمی] بر هم کنش اتمی
[ریاضیات] درجه ی مواجهه
[ریاضیات] بر هم کنش الکترومغناطیسی
نیروی الکتروضعیف [فیزیک] برهمکنشی که نتیجۀ ترکیب برهمکنش ضعیف و برهمکنش الکترومغناطیسی است
برهمکنش تبادلی [فیزیک] برهمکنش ذرات بنیادی که با تبادل یک یا چند بوزون صورت میگیرد
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.