شاخینگی [علوم پایۀ پزشکی]
شاخی شدن پوست و غیره سایر معانی: (پزشکی ـ زایده ی شاخی یا سخت روی پوست بدن) پینه، شاخاک، شاخندگی، آزخ [زمین شناسی] کراتوزیس رویش شاخی پوست، دو نوع آن شایع است: کراتوز تابشی، رویش زگیل مانند ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.