[ غَ ] (اِ) خشک رود که سیلاب از آن قطع شده و جاجا آب ایستاده بود: فرازش پر از خون چو کوه تبرخون نشیبش ز اشکم چو ارغاب و آغر.عمعق.
لغتنامه دهخدا
[ غَ ] (اِ) آغاری.
(اِخ) (از کردیِ آگْری، آذری + فارسیِ داغ، خشک. بی علف) آرارات. کوه نوح. مازیک. و آن دارای دو قله است که یکی به آغریداغ کوچک و دیگری به آغریداغ بزرگ معروف است. و این کوه حد میان ایران و ر ...
(ص نسبی) (مشتق از لاطینیِ گْرِکوس) اِغریقی. یونانی.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.