fraction

واژه‌های مصوب فرهنگستان

معنی

جناح [عمومی]

دسته‌ای از اعضای یک حزب یا گروه سیاسی همفکر که برای دستیابی به هدف‌های معیّن سیاسی، در مجالس قانون‌گذاری یا در درون یک حزب فعالیت می‌کنند

انگلیسی

fraction

واژه‌های مشابه

fraction in lowest terms

[ریاضیات] برخه ی ساده نشدنی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

fraction number

[ریاضیات] شمار برخه ای

دیکشنری انگلیسی به فارسی

fractional conversion

[پلیمر] تبدیل جزء به جزء

دیکشنری انگلیسی به فارسی

fractional currency

پول خرد سایر معانی: پول خرد (هر سکه یا اسکناسی که ارزش آن از واحد پول کشور کمتر باشد)

دیکشنری انگلیسی به فارسی

fractional exponent

[ریاضیات] نماینده ی کسری، توان کسری، نمای کسری، قوه ی کسری

دیکشنری انگلیسی به فارسی

fractional ideal

[ریاضیات] ایدآل کسری

دیکشنری انگلیسی به فارسی

fractional integrodifferentiation

[آمار] انتگرال-دیفرانسیل گیری کسری

دیکشنری انگلیسی به فارسی

fractional linear

[ریاضیات] خطی کسری

دیکشنری انگلیسی به فارسی

fractional precipitation

[شیمی] رسوب گیری جزء به جزء

دیکشنری انگلیسی به فارسی

fractional rank estimator

[آمار] برآوردگر رتبه ای کسری

دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژه‌های مشابه بیشتر

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش