دفرا [حملونقل دریایی]
گِلگیر [قطعات و اجزای خودرو] بخشی از بدنه دارای دو لایۀ بیرونی و درونی که در بالای چرخها قرار گرفته است و از پاشیده شدن گِل و آب و سنگ و مانند آن به اطراف جلوگیری میکند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
سپر، پیش بخاری، حایل، گلگیر، ضربه گیر سایر معانی: (هرچیزی که چیز دیگری را می پوشاند یا حفظ می کند) حفاظ، (دوچرخه و غیره) گلگیر، (اتومبیل و تراموا و لوکوموتیو) سپر، توری یا نرده ی جلو شومینه، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمانی گِلگیر [قطعات و اجزای خودرو] لبۀ کمانیشکل که به لبۀ قوس چرخ (wheel arch) متصل میشود تا چرخهای پهنتر در آن جای گیرند ...
[فوتبال] پشت دفاع
مجرم سابقهدار [علوم نظامی] فردی که بیوقفه و به دفعات در مدتزمانی طولانی قانون را نقض میکند
مجرم باراول [علوم نظامی] شخصی که برای اولین بار محکوم به نقض قانون میشود
دفاع چپ [ورزش] بازیکنی که در سمت چپ زمین وظیفۀ دفاع کردن را بر عهده دارد|||متـ . مدافع چپ
متجاوز، متخلف، خلافکار، تخطی کننده سایر معانی: متخلف، تخطی کننده، متجاوز [حقوق] متخلف، مقصر، مجرم
(حقوق) وکیل تسخیری، وکیل تسخیری [حقوق] وکیل تسخیری
مجرم جنسی [حقوق] شخصی که متهم به اعمال جنسی غیرقانونی، بهویژه با کودکان است
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.