extinction

واژه‌های مصوب فرهنگستان

معنی

خاموشی [روان‌شناسی]

[روان‌شناسی] از بین رفتن تدریجی پاسخ شرطی براثر قطع تقویت‌کنندۀ آن|||[زمین‌شناسی] تاریکی کم‌وبیش کامل یک کانی در دو موقعیت، در یک دور چرخش صفحۀ ریزبین/ میکروسکوپ

انگلیسی

extinction

واژه‌های مشابه

extinction

انقراض [زیست‌شناسی] از بین رفتن کامل یک گونه یا آرایۀ بالاتر به شکلی که دیگر در هیچ جا یافت نشود

واژه‌های مصوب فرهنگستان

extinction of obligations

[حقوق] اسقاط تعهدات

دیکشنری انگلیسی به فارسی

extinction probability

[ریاضیات] احتمال انقراض

دیکشنری انگلیسی به فارسی

extinction ratio

نسبت خاموشی [روان‌شناسی] نسبت پاسخ‌های تقویت‌نشده به پاسخ‌های تقویت‌شده‌ای که آزمودنی (participant) در یک دورۀ تقویت شرطی‌سازی مجدد به محرک‌ها می&zwnj ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

exponential extinction model

[آب و خاک] مدل استهلاک نهائی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

mass extinction

انقراض جمعی [زمین‌شناسی] از بین رفتن کامل یک یا چند خانواده از موجودات زنده

واژه‌های مصوب فرهنگستان

mass extinction

[زمین شناسی] انقراض بزرگ نابودی گروه های بسیاری از جانوران، گیاهان و دیگر گونه های زیستی بعلت تغییرات محیطی کند یا شدید که نتیجه آن ایجاد محیط جدیدی است که گونه ها به راحتی نمی توانند با آن ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش