کاوش [باستانشناسی]
خاکبرداری [حملونقل درونشهری ـ جادهای] برداشت خاک پس از برداشتن لایۀ نباتی تا عمق پیشبینیشده در طرح برای رسیدن به تراز احداث راه ...
واژههای مصوب فرهنگستان
واحد کاوش [باستانشناسی] نقطهای که برای اولینبار غالبا بهصورت تاشه یا یک مربع یا شبکه با اندازۀ استاندارد یا شاخصهای مثل یک کف اتاق کاوش میشود ...
[عمران و معماری] عمق بحرانی حفاری - عمق بحرانی خاکبرداری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاوش چهاربخشی [باستانشناسی] روشی برای کاوش محوطههای مدور، مانند گورتپهها، بر پایۀ تقسیم محوطه به چهار بخش برابر و کاوش یکدرمیان آنها|||متـ . روش چهاربخشی quadrant met ...
کاوش نجات [باستانشناسی] کاوشی که در حیطۀ باستانشناسی نجات انجام میگیرد
کاوش فراگیر [باستانشناسی] کاوش کامل یک محوطۀ باستانشناختی، عمدتا شامل فضاهای محدود و کوچک مانند گورتپهها و اردوگاهها ...
[عمران و معماری] گودکنی زیر آب
[زمین شناسی] ماشین های حفاری ارتعاشی
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.