گنبد [نجوم رصدی و آشکارسازها]
[عمران و معماری] هوادم گنبدی شکل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] کوه گنبدی کوهی که در جایی تشکیل شده که ناحیه ای از سنگ های رسوبی افقی، پیچ و تاب می خورند و به سمت بالا خمیده می شوند تا تشکیل یک گنبد ساختمانی را بدهند – کوهی که در نتیجه شکاف ...
[زمین شناسی] ساختار گنبدی، گنبد .
کتاب مساحی انگلستان (که در سال 1086 میلادی به دستور ویلیام فاتح نگاشته شد و حاوی فهرستی از کلیه ی زمین داران و مقدار و ارزش زمین های آنها است)
فرودگاه داخلی [حملونقل هوایی] فرودگاهی که از آن برای پروازهای داخلی استفاده میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] وسله خانگی
[حقوق] دادگاه محل اقامت اطراف دعوی، دادگاه داخلی
علم خانه داری، عقل معاش
[نساجی] پارچه داخلی - پارچه تولید داخل کشور
[حقوق] حقوق داخلی، قوانین داخلی
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.