تلخیص [علوم کتابداری و اطلاعرسانی]
گوارده [تغذیه] ویژگی غذایی که به واحدهای کوچکتر و سادهتر تبدیل شده است|||متـ . گوارششده digested
واژههای مصوب فرهنگستان
گوارنده، خلاصه کننده سایر معانی: کوته وار کننده [پلیمر] هضم کننده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] گوارنده
گوارایی، قابلیت هضم [علوم دامی] گوارش پذیر، قابلیت هضم . [صنایع غذایی] قابلیت هضم : میزان قابل جذب یک ماده مغذی نسبت به میران مصرف شده آن [خاک شناسی] هضم پذیری
گوارشپذیر [تغذیه] ویژگی غذایی که قابل گوارش باشد
[علوم دامی] انرژی گوارش پذیر ؛
هضم، گوارش سایر معانی: (توانایی هضم خوراک) هاضمه، گوارد، فهم، درک، دریابی، (مجازی)در آشامی [علوم دامی] هضم، گوارش . [عمران و معماری] هضم [صنایع غذایی] هضم : هیدرولیز عذا در دستگاه گوارش و تب ...
[عمران و معماری] طبقه هاضم
مخزن هضم [مهندسی محیط زیست و انرژی] مخزنی که در آن لجن بهوسیلۀ ریزاندامگانها تجزیه میشود
[عمران و معماری] مخزن هاضم
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.