destruction

واژه‌های مصوب فرهنگستان

معنی

تخریب [مهندسی مخابرات]

وضعیتی که در آن قابلیت زیرساخت‌های مهم برای ارائۀ محصول یا خدمات در سطح مورد انتظار به مشتری از بین می‌رود

انگلیسی

destruction

واژه‌های مشابه

destruction

خرابی، سرنگونی، تباهی، تخریب، انهدام، ویرانی، اضمحلال، اتلاف سایر معانی: نابودی، فنا، هلاکت، مایه ی تباهی، موجب نابودی [شیمی] تخریب [عمران و معماری] ویرانی [زمین شناسی] تخریب، از هم پاشیدگی، ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

destruction and removal efficiency

بازده تخریب و حذف [مهندسی محیط زیست و انرژی] درصد تخریب و حذف پسماند در زباله‌سوز

واژه‌های مصوب فرهنگستان

rheodestruction

شیمى : تخریب جریان [شیمی] تخریب جریان

دیکشنری انگلیسی به فارسی

rock destruction

[نفت] ریزش سنگ

دیکشنری انگلیسی به فارسی

self destruction

خودکشی، خودویرانگری

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش