cylinder

واژه‌های مصوب فرهنگستان

معنی

سیلندر [قطعات و اجزای خودرو]

محفظه‌ای استوانه‌ای در درون موتور که پیستون در داخل آن، براثر احتراق مخلوط سوخت و هوا، حرکت رفت‌وبرگشت دارد

انگلیسی

cylinder ، cylinder bore

واژه‌های مشابه

cylinder bend

[نساجی] صفه جانبی محافظ سیلندر

دیکشنری انگلیسی به فارسی

cylinder cast

گچ استوانه‌ای پا [اَرتاپزشکی] گچی از بالای ران تا قوزک که زانو را صاف نگه ‌دارد اما قوزک امکان حرکت داشته باشد

واژه‌های مصوب فرهنگستان

cylinder fall

[عمران و معماری] آبشار چاهکی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

cylinder fold

[زمین شناسی] چین غلافی،چین استوانه ای

دیکشنری انگلیسی به فارسی

cylinder head cover

درپوش موتور [قطعات و اجزای خودرو] درپوشی که بر روی سرسیلندر بسته می‌شود و مجموعۀ سوپاپ‌ها و اسبک‌ها در زیر آن قرار می‌گیرد ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

cylinder head gasket

[خودرو] واشر سرسیلندر

دیکشنری انگلیسی به فارسی

air cylinder

(ارتش) سیلندر هوا، ضربه گیر توپ، ضربه گیر جنگ افزار

دیکشنری انگلیسی به فارسی

axis of cylinder

[ریاضیات] تیر ستون، سهم استوانه

دیکشنری انگلیسی به فارسی

circular cylinder

[ریاضیات] استوانه ی مستدیر، رویه ی استوانه ای مستدیر

دیکشنری انگلیسی به فارسی

elliptic cylinder function

[ریاضیات] تابع استوانه ای بیضوی

دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژه‌های مشابه بیشتر

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش