compiler

واژه‌های مصوب فرهنگستان

معنی

مترجم [رایانه و فنّاوری اطلاعات]

برنامه‌ای که دستورهای نوشته‌شده به زبانی سطح بالاتر را رمزگشایی و برنامه‌ای به زبان هم‌گذاری تولید کند

انگلیسی

compiler

واژه‌های مشابه

decompiler

[کامپیوتر] تبدیلکد ماشین به کد سطح بالا

دیکشنری انگلیسی به فارسی

incremental compiler

[کامپیوتر] کامپایلر افزایشی، مترجم افزایشی - کامپایلری که با نوشته شدن هر خط برنامه در کامپیوتر ،آنها را ترجمه می کند و منتظر نوشته شدن تمام برنامه نمی ماند .هدف از این کار ،فارغ نمودن برنام ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

optimizing compiler

[کامپیوتر] کامپایلر بهینه سازی.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

precompiler

کامپیوتر : پیش کامپایلر [کامپیوتر] پیش کامپایلر

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش