cube

واژه‌های مصوب فرهنگستان

معنی

مکعب [زمین‌شناسی]

دیسۀ بلوری در سامانۀ مکعبی که دارای شش‌ وجه متقارن و عمودبرهم با شاخصه‌های {100} است|||متـ . شش‌وجهی hexahedron

انگلیسی

cube

واژه‌های مشابه

cube of a number

[ریاضیات] مکعب یک عدد

دیکشنری انگلیسی به فارسی

cubeb

(از ریشه ی عربی - گیاه شناسی)، کبابه، کبابه ی چینی (سته ی کوچک نوعی تاک به نام piper cubeba - بومی هندوستان و نواحی حاره ی امریکا)، کبابه چینی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

cubed

مکعب، هرچیزی بشکل مکعب، بشکل مکعب درآوردن، بقوه سه رسیدن، توان سوم مکعب [ریاضیات] به توان سه

دیکشنری انگلیسی به فارسی

cubed hay

[علوم دامی] علوفه ویفری ؛ علوفه خشکی که به قطعه های نزدیک به 4 سانتیمتر تبدیل شده و به شکل مکعبهای مسطتیل کوچکی بسته بندی شده باشند .

دیکشنری انگلیسی به فارسی

duplication of the cube

[ریاضیات] تضعیف مکعب

دیکشنری انگلیسی به فارسی

finding cube root

[ریاضیات] پیدا کردن ریشه ی سوم

دیکشنری انگلیسی به فارسی

hilbert cube

[ریاضیات] مکعب هیلبرت

دیکشنری انگلیسی به فارسی

n cube

مکعب n بعدی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

rubik’s cube or rubik or rubik or rubik

[زمین شناسی] مکعب روبیک - مکعب روبیک (Rubik’s Cube) یک معمای مکانیکی که در سال ???? توسط ارنو روبیک مجسمه ساز و پرفسور معماری در کشور مجارستان اختراع شد. - مکعب روبیک در چهار نوع مختلف وجود ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

test cube

[عمران و معماری] مکعب آزمایشی

دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژه‌های مشابه بیشتر

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش