اریب [آمار]
پیشقدر دار سایر معانی: پیشقدر دار [برق و الکترونیک] بایاس شده [ریاضیات] اریب شده، پیشقدر، اریب، تور [آمار] اریب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برآوردگر اریب [آمار] برآوردگری که امید ریاضی آن برابر با مقدار پارامتر مورد برآورد نیست
واژه‌های مصوب فرهنگستان
[نساجی] نمونه گیری تصادفی انتخابی الیاف [ریاضیات] نمونه ی اریب [آمار] نمونه اریب
برآوردگر مجانبی نااریب [آمار] برآوردگری که وقتی تعداد نمونه به بی‌نهایت بگراید، به یک برآوردگر نااریب تبدیل شود
[ریاضیات] بهترین برآورد خطی نااریب
[ریاضیات] بهترین برآوردکننده ی خطی نااریب [آمار] بهترین برآوردگر خطی نااریب
[آمار] نمونه گیری طول اریب
نااریب [آمار] ویژگی یک برآوردگر که امید ریاضی آن برابر با مقدار پارامتر مورد برآورد باشد
برآورد نااریب [آمار] مقدار تحقق‌یافتۀ یک برآوردگر نااریب
برآوردگر نااریب [آمار] برآوردگری که امید ریاضی آن به ازای همۀ مقادیر پارامتر برابر با پارامتر برآوردنی باشد
کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.