adjust

واژه‌های مصوب فرهنگستان

معنی

سرشکن کردن [مهندسی نقشه‌برداری]

عمل به حداقل رساندن خطاهای دسته‌ای از مشاهدات ازطریق انجام عملیات ریاضی یا فیزیکی یا آماری

انگلیسی

adjust

واژه‌های مشابه

adjustable

تنظیم پذیر، تعدیل پذیر سایر معانی: تعدیل پذیر، تنظیم پذیر [سینما] قابل تنظیم [برق و الکترونیک] قابل تنظیم [مهندسی گاز] قابلیت تنظیم، قابل تطبیق [نساجی] قابل تنظیم - قابل تطبیق [ریاضیات] قابل ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

adjustable back

[نساجی] پشتی صندلی اتومبیل

دیکشنری انگلیسی به فارسی

adjustable cistern barometer

[آب و خاک] فشارسنج مخزنی قابل تنظیم

دیکشنری انگلیسی به فارسی

adjustable comb

[نساجی] شانه متغیر - شانه قابل تنظیم

دیکشنری انگلیسی به فارسی

adjustable dimension

بعد تعدیل پذیر

دیکشنری انگلیسی به فارسی

adjustable open end wrench

[صنعت] آچار فرانسه

دیکشنری انگلیسی به فارسی

adjustable resistor

[برق و الکترونیک] مقاومت قابل تنظیم

دیکشنری انگلیسی به فارسی

adjustable transformer

[برق و الکترونیک] ترانسفور ماتور قابل تنظیم

دیکشنری انگلیسی به فارسی

adjustable weir

[عمران و معماری] سرریز قابل تنظیم

دیکشنری انگلیسی به فارسی

adjusted trial balance

[ریاضیات] تراز آزمایشی اصلاح شده

دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژه‌های مشابه بیشتر

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش