ترازه [حملونقل دریایی]
پارسنگ [حملونقل ریلی] قطعات شکستهشدۀ سنگ که برای تثبیت و تعادل ریلها بر روی بستر راهآهن ریخته شود
واژههای مصوب فرهنگستان
ترازه [حملونقل هوایی] مواد سنگینی که برای حفظ تعادل در شناور یا هواگَرد قرار میدهند
[نفت] ظرفیت پارسنگ گیری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] محفظه ی بار موازنه
اظهارنامۀ ترازه [حملونقل دریایی] مدرکی که یک شناورِ بدون بار در هنگام خروج از بندر به مقامات گمرک در بندر ارائه میکند
[برق و الکترونیک] لامپ بالاست لامپی که مقاومت آن با افزایش جریان افزایش می یابد و جریان را در مقدار تقریبا ثابت حفظ می کند.
ماشین خطآرا [حملونقل ریلی] ماشینی برای صاف و یکنواخت کردن لایۀ پارسنگ|||متـ . خطآرا
[نفت] اتاق موازنه
واگن پارسنگ [حملونقل ریلی] واگنی برای حمل و تخلیه و پخش مناسب پارسنگ بر روی بستر خط
[نفت] آب موازنه
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.