کالبدشناسی [پزشکی]
تشریح [پزشکی] بررسی عملی و تجربی شکل و ساختار ماکروسکوپی بخشهای گوناگون بدن
واژههای مصوب فرهنگستان
تجزیه، تشریح، ساختمان، ساختمان بدن، کالبد شناسی، استخوان بندی، مبحی تشریح سایر معانی: شناخت ساختمان گیاهان و جانداران، کالبد شکافی، تشریح (بدن جاندار یا گیاه)، ساختمان بدن جاندار یا گیاه، سا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کالبدشناسی تندیسی [علوم تشریحی] شاخهای از کالبدشناسی که به ساخت مدلهای کالبدشناختی و بررسی کالبد با استفاده از مدلهای یکپارچه میپردازد ...
تشریح مشاهده ای یاتبصیری
کالبدشناسی عملکردی [علوم تشریحی] شاخهای از کالبدشناسی که به رابطۀ میان اندامها و عملکرد طبیعی آنها میپردازد
کالبد شناسی عمومی
ریزکالبدشناسی [علوم تشریحی] ← بافتشناسی
کالبدشناسی عملی [علوم تشریحی] شاخهای از کالبدشناسی که با تشریح جسد یا با استفاده از ابزارهای کمکآموزشی به بررسی ساختار بدن میپردازد ...
کالبدشناسی جراحی [علوم تشریحی] شاخهای از کالبدشناسی که برای تشخیص و درمان ازطریق جراحی، به بررسی نواحی مشخصی از بدن میپردازد ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.