[ وَ ] (ع مص) جامه از خود انداختن در گریختن به خوف لاحق شدن دشمن. (منتهی الارب). جامهٔ خود را دور انداختن در گریختن از ترس دشمن. (ناظم الاطباء). || (ص) گرسنه: بات وحشاً؛ گرسنه شب گذاشت. ...
لغتنامه دهخدا
سفری با هدف دیدن و تهیۀ فیلم و عکس از جانوران بزرگجثۀ حیاتوحش [گردشگری و جهانگردی]
واژههای مصوب فرهنگستان
هراس بسیار که براثر خشونت با انگیزۀ سیاسی پدید آید [جامعهشناسی]
[ وَ شَ تِ بَ ] (اِخ) امام قلی برادر خلیل خان است که شهر خلیل آباد را بنا نهاده بود. این بیت ازوست: ای غم دوست چنان با تو توان برد بسر که نه در حوصله گنجی و نه از یاد روی. (ریاض العارفین ص ۲ ...
1. فردی که معمولا برای دستیابی به هدفی سیاسی وحشتافکنی میکند|||2. منسوب به فرد یا سازمانی که وحشتافکنی میکند [جامعهشناسی]
1. فردی که معمولا برای دستیابی به هدفی سیاسی وحشتافکنی میکند|||2. منسوب به فرد یا سازمانی که وحشتافکنی میکند [علوم سیاسی و روابط بینالملل] ...
کسی که با قصد قبلی، عمدتا با انگیزۀ سیاسی، به اطلاعات و سامانههای رایانهای و برنامههای رایانهای و دادهها حمله میکند [رایانه و فنّاوری اطلاعات] ...
ایجاد هراس بسیار از راه اِعمال روشهای خشونتآمیز ازجمله آدمربایی و گروگانگیری و کشتار برای دستیابی به هدفی سیاسی [جامعهشناسی] ...
وحشتآور؛ هولناک.
فرهنگ فارسی عمید
[ وَ شَ ] (اِخ) از شاعران و از مردم جوشقان از توابع کاشان است. این بیت ازوست: فرهاد اگر از بیستون گلگون به گردن میبرد من بیستون را میبرم کارم چو بر گردن فتد. (مجمع الخواص ص ۲۲۳).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.