برابر
فرهنگ واژههای سره
وارهیدگی، رهایی، بیگناهی
بر پایه
سُهانیدن
برای نمونه
وَرده، دژ
پرهیزکردن، پرهیزاندن
زدودن، برانداختن
بِرَنج
نبایست
همسنگ
فراوانی، بسیاری، افزونی، افزون شدن