همریش، هم ریش
فرهنگ واژههای سره
بادنگان
هامون، دشت، بیابان
هویدا، نمایان، پدیدار، آشکار
آفرین
نگرنده، بینایی، نگریدن
نهانی، درپنهانی
انگیزیدن، انگیختن
جانورگاه، باغ جانوران
میانگیر، انبارک
ناگذرنده، ناگزیر، ناگذرنده، مانده، ماندنی، دیگر، پس مانده، بجامانده، بازمانده
سرجا ماندن، برجا ماندن، باز ماندن