اواری
فرهنگ واژههای سره
گُزارنده
هناییدن، فرنایش
داومند
همه کاره، سرپرست
افزار، ابزارها
دورهها
ادبشناس، ادبدان
خستو شدن
گزند، رنج، آزار
نمایاندن، نشان دادن، پیشکش، پیشاورد، پیش آوری، پدیدار کردن
پیش نهادن