بهره مند، برخوردار
فرهنگ واژههای سره
ناوابسته، خودسر، خودپا، خود سالار، جداسر، جُداسر، بینیاز، بدون وابستگی، آزادانه، آزاد
خودسرانه، جداسرانه، آزادانه
یکراست، آشکارا
سزاوار، درخور، بایسته
شنوندگان
نیست، نابود، فرسوده، ازمیان رفته
گردنکش، خودخواه
پارسوماش
روشن، بیگفتگو، بیچون و چرا، آشکار
خنده دار است