نمایشگر، نمارویه
فرهنگ واژههای سره
خوششناس، خوشدست، کارآزموده، کارآزمود، کار آموخته، کار آزموده، زبردست، چیره دست، چیره، تردست، پیشه ور، آزموده، استادمرد، استاد
هنرمندانه، با کارآزمودگی، با زبردستی، با چیرگی، استادانه
چیستی، چهچیزی، هستی، نهاد، سرشت، چبود، چِبود، جم، بن
سرشت کار
فراسو، فرا، آنسو
فراگیتیایی
فرارودان
پیمانه
چَفسیدن
ماده
واخورده، نومید، ناامید، سرخورده، دلسرد