گره، دژپیه، توده، پیچیدگی
فرهنگ واژههای سره
خورش، خوردنی، خوراکی، خوراک
روزی
نرم بیز، گربال، الک
نهال کاری، کاشتن
کینه، دشمنی، چشم داشت، بد اندیشی، آهنگ، اندیشه
کینهورز، کامِش کار
بداندیشی
کلبه، تیمچه، بالا خانه
خودخواه، خودپسند
فروشدن، فروشد، فرو رفتن، شامگاه، ایوار
فرتاب، شورانگیز