درمان پذیر، چاره پذیر
فرهنگ واژههای سره
بهره
فراموش کردن
ندانسته، ناخواسته
زشتی، بدی، اندوه
نارواگری، نادرستکاری، کژ بهرگی، بد بکارگیری
بد خویی
کج اندیشی، بدسگالی، بد دلی، بد خواهی، بد اندیشی
کژسود بردن
بدگمانی
بدگواری، بدگوارش