گلستان، بهشت، باغ
فرهنگ واژههای سره
لزره، لرزه، لرزش
زدایش، پیچیدگی، از میان بردن
زدودن، برکشیدن
فَر، والایی، شکوه، بزرگی، بزرگواری، افراشتگی
بازتاب، بازتاب
وازده، واخورده، رد شده
یار، همراه، همدل، دوست، آشنا
دوستان
همچشمی، هماوردی، هم آوردی، نگهبانی، مبارزه، چشم و همچشمی
وشتیدن، دست افشانی کردن، دست افشاندن، دست، پایکوبی کردن، پای کوبیدن
همرزم، همچشم، هماورد، همانند، هم آورد، نگهبان، پاسبان