شایسته، درخور
فرهنگ واژههای سره
زندانی شدن، زندان کردن، زندان، بند، بازداشتگاه
دانه، دان، تخم، برز
دانه
یار، دوست داشتنی، دوست
هتا، تا جایی که، تا آنجاکه، تا انجا که، تا، با این که، اگرچه
هر آینه، ناگزیر، بیگمان، بیبرو برگرد
زودْرو
سنگ
گنجایش، اندازه
گنجایش گفتارها
گنجا، گُنجا