اسم: ساقه (دختر) (عربی) (طبیعت) (تلفظ: sāqe) (فارسی: ساقه) (انگلیسی: saghe) معنی: بخشی از پیکر گیاهان، ( در گیاهی ) بخشی از پیکر گیاهان که معمولاً بالای سطح زمین رشد می کند و برگ، گل و میوه ...
فرهنگ واژگان اسمها
اسم: سالارمهدی (پسر) (فارسی، عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: s.-mahdi) (فارسی: سالارمهدی) (انگلیسی: salar-mahdi) معنی: ترکیب دو اسم سالار و مهدی ( رهبر و هدایت شده )، از نام های مرکب، سالار و ...
اسم: سالداش (پسر) (ترکی) معنی: صخره
اسم: سالم (پسر) (عربی) (تلفظ: sālem) (فارسی: سالم) (انگلیسی: salem) معنی: بی عیب، درست، تندرست، منزه، فاقد بیماری جسمی یا روحی، بدون عیب یا خرابی، بدون آلودگی، ( به مجاز ) منزه و به دور از ...
اسم: سالیز (دختر) (لری) (تلفظ: saliz) (فارسی: سالیز) (انگلیسی: saliz) معنی: جای امن و امان، پناه، مکان آرامش و آسایش
اسم: سامتین (دختر) (عربی، عبری) (تلفظ: samtin) (فارسی: سامتین) (انگلیسی: samtin) معنی: زر و جواهر
اسم: سامره (دختر) (عربی) (تلفظ: sāmere) (فارسی: سامره) (انگلیسی: samere) معنی: افسانه سرا، گوینده افسانه، قصه گو، مؤنث سامر، نام شهری در عراق که مرقد امام دهم و یازدهم در آن واقع شده است ...
اسم: سامیا (دختر، پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: sāmyā) (فارسی: ساميا) (انگلیسی: samya) معنی: نام ماه یازدهم از سال ایرانیان در دوره ی هخامنشی، نام ماه یازدهم از سال ایرانیان در زمان هخ ...
اسم: سامیتا (دختر) (فارسی) (تلفظ: samita) (فارسی: سامیتا) (انگلیسی: samita) معنی: همتای بی همتا
اسم: سامیرا (دختر) (عربی) (تلفظ: samira) (فارسی: سامیرا) (انگلیسی: samira) معنی: سمیرا، زن بزرگوار، نام عمه شیرین در داستان خسرو و شیرین ترجمه عربی مهین بانو است، وسیله ای که با آن حجامت می ...
اسم: سامینه (دختر) (کردی) (تلفظ: samine) (فارسی: سامینه) (انگلیسی: samineh) معنی: ماهر
اسم: سامیه (دختر) (عربی) (تلفظ: sāmiye) (فارسی: ساميه) (انگلیسی: samiye) معنی: والا، بلندمرتبه، ( مؤنث سامی )، ( در قدیم ) بلند، ( سامی، ( در قدیم ) بلند سامی، مؤنث سامی، زن بلند قد، کسی که ...