اسم: زراسپ (پسر) (فارسی) (تلفظ: zarasp) معنی: ( در اعلام ) نام پسر طوس بن نوذر است و او داماد کیکاووس بوده، از شخصیتهای شاهنامه، نام سرداری ایرانی در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی ...
فرهنگ واژگان اسمها
اسم: زربانو (دختر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: zar-bano) (فارسی: زربانو) (انگلیسی: zar-bano) معنی: بانویی که چون زر می درخشد، نام دختر رستم پهلوان شاهنامه
اسم: زرتشت (پسر) (فارسی، اوستایی، پهلوی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: zartošt) (فارسی: زرتشت) (انگلیسی: zartosht) معنی: نام پیامبر ایرانی در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی، دارنده ی شتر زرد، زردشت، ( ا ...
اسم: زرداشت (پسر) (فارسی) معنی: زرتشت، دارنده شتر زرد، نام پیامبر ایرانی در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی
اسم: زرمینه (دختر) (فارسی) (تلفظ: zarmine) (فارسی: زرمینه) (انگلیسی: zarmineh) معنی: زر به معنی طلا و مینه به معنی محبت کردن
اسم: زرناز (دختر) (فارسی) (تلفظ: zarnaz) (فارسی: زرناز) (انگلیسی: zarnaz) معنی: گل گران قیمت با ارزش، مرکب از زر ( طلا ) + ناز ( کرمه )
اسم: زروان دخت (دختر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: zarvan dokht) (فارسی: زرواندخت) (انگلیسی: zarvan dokht) معنی: مرکب از زروان ( نام ایزدی )، دخت ( دختر )، مرکب از زروان ( نام ایزدی ) + دخ ...
اسم: زروانمهر (پسر) (فارسی) معنی: مرکب از زروان ( نام ایزدی ) + مهر ( خورشید )
اسم: زریا (دختر) (کردی) (تلفظ: zarya) (فارسی: زریا) (انگلیسی: zarya) معنی: جای پر آب، دریا
اسم: زریدخت (دختر) (فارسی) (تلفظ: z.-dokht) (فارسی: زريدخت) (انگلیسی: zari-dokht) معنی: دختر زرین، ( به مجاز ) دختر گران قیمت، دختر قیمتی و پربها
اسم: زرین (دختر) (فارسی) (طبیعت) (تلفظ: zarrin) (فارسی: زرين) (انگلیسی: zarrin) معنی: از جنس زر، به رنگ زر، طلایی، زیبا و آراسته
اسم: زرین دخت (دختر) (فارسی) (تلفظ: z.-dokht) (فارسی: زريندخت) (انگلیسی: zarrin-dokht) معنی: دختری از جنس زر، زیبا، ( = زری دخت )، زری دخت، مرکب از زرین ( طلایی یا از جنس زر ) + دخت ( ...