اسم: رزم آرا (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: razm ārā) (فارسی: رَزمآرا) (انگلیسی: razm ara) معنی: جنگجویِ زبردست، ( در قدیم ) جنگجویی که در جنگ هنرنمایی می کند
فرهنگ واژگان اسمها
اسم: رزناز (دختر) (فارسی، فرانسوی) (گل) (تلفظ: roz naz) (فارسی: رزناز) (انگلیسی: roz naz) معنی: دختر زیبا چون گل رز
اسم: رزنیلا (دختر) (سانسکریت، فرانسوی) (گل) (تلفظ: roz nila) (فارسی: رزنیلا) (انگلیسی: roz nila) معنی: رز آبی
اسم: رزگل (دختر) (فارسی، فرانسوی) (طبیعت، گل) (تلفظ: roz gol) (فارسی: رزگل) (انگلیسی: roz gol) معنی: گلِ رز، رز
اسم: رزی (دختر) (فارسی، فرانسوی) (گل) (تلفظ: rozi) (فارسی: رزی) (انگلیسی: rozi) معنی: منسوب به رز، نام یک گل، ( رز، ی ( پسوند نسبت ) )
اسم: رزین (دختر، پسر) (عربی) (تلفظ: razin) (فارسی: رَزین) (انگلیسی: razin) معنی: محکم، استوار، متین، باوقار، ساکت، آرام، موقر، سنگین، خوش نظر، خوش فکر، نیک رأی، ( اَعلام ) نام دو روستا در ش ...
اسم: رسا (پسر) (فارسی) (تلفظ: re (a) sā) (فارسی: رسا) (انگلیسی: resa) معنی: بلیغ، واضح، کنایه از شخص رشید و خوش قد و قامت، ویژگی صدایی که به وضوح قابل شنیدن است، موزون و بلند، آنچه به راحتی ...
اسم: رسام (پسر) (عربی) (تلفظ: rassām) (فارسی: رَسام) (انگلیسی: rassam) معنی: تصویرگر، صورتگر، نقاش، طراح، نگارگر، ( در قدیم ) رسم کننده
اسم: رشنان (پسر) (فارسی، اوستایی) (تلفظ: rašnān) (فارسی: رَشنان) (انگلیسی: rashnan) معنی: با طراوت، ( در اوستایی ) منسوب به رَشن که در آئین زرتشتی فرشته ی عدالت است و به معنی عادل و دادگر م ...
اسم: رشنواد (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: rašnavād) (فارسی: رَشنواد) (انگلیسی: rashnavad) معنی: راستگویی، نام سپهسالار همای چهرآزاد و مادر بهمن، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی ...
اسم: رشید (پسر) (عربی) (تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی) (تلفظ: rašid) (فارسی: رَشيد) (انگلیسی: rashid) معنی: شجاع، دلیر، خوش قد و قامت، از نام ها و صفات خداوند، دارای قامت بلند و متناسب، بلند ...
اسم: رشیدا (پسر) (فارسی، عربی) (تلفظ: rashida) (فارسی: رَشیدا) (انگلیسی: rashida) معنی: از خطاطان نامی ایران، رشید ( عربی ) + ا ( فارسی ) نام یکی از استادان خط نستعلیق در قرن یازدهم که خواه ...