اسم: تهمورث (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: tahmures) (فارسی: تَهمورث) (انگلیسی: tahmures) معنی: پهلوان زمین، ( در اوستایی، takhmo urupa ) ( = طهمورث )، به معنی قوی جثه و نیرومند، ( اَع ...
فرهنگ واژگان اسمها
اسم: تهمورس (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: tahmures) (فارسی: تَهمورس) (انگلیسی: tahmures) معنی: تهمورث، ( = تهمورث )، ← تهمورث، نیرومند، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر هوشنگ پادشاه پیشدا ...
اسم: تهمین (پسر) (فارسی) (تلفظ: tahmin) (فارسی: تهمين) (انگلیسی: tahmin) معنی: پهلوان، شجاع، از القاب رستم پهلوان شاهنامه
اسم: تهمین دخت (دختر) (فارسی) (تلفظ: t.-dokht) (فارسی: تهميندخت) (انگلیسی: tahmin-dokht) معنی: دختر پهلوان، دختری که قادر و توانا باشد
اسم: تهمینه (دختر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: tahmine) (فارسی: تهمينه) (انگلیسی: tahmine) معنی: نیرومند، دلیر، نام دختر شاه سمنگان همسر رستم پهلوان شاهنامه و مادر سهراب، [مرکب از «تهم» ب ...
اسم: توار (دختر) (کردی) (پرنده) (تلفظ: tavār) (فارسی: تَوار) (انگلیسی: tavar) معنی: پرنده، نوعی ریسمان، ( اعلام ) ) ( توارکوه ) نام کوهی در شمال ایران، شهرستان چالوس، ) نام محلی در ناحیه بر ...
اسم: توان دخت (دختر) (فارسی) (تلفظ: tavān dokht) (فارسی: تَواندخت) (انگلیسی: tavan dokht) معنی: ترکیب دو اسم توان و دخت ( نیرو و دختر )، ( توان، دخت = دختر )، دختری که نیرومند و توانا ...
اسم: توانا (پسر) (فارسی) (تلفظ: tavānā) (فارسی: تَوانا) (انگلیسی: tavana) معنی: نیرومند، قادر، مقتدر، دارای قدرت انجام کار، پر قدرت، قادر در مقابلِ ناتوان
اسم: توتک (دختر) (فارسی) (تلفظ: tutak) (فارسی: توتَک) (انگلیسی: tutak) معنی: طوطی، نی لبک
اسم: توحیدا (دختر) (فارسی، عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: to(w)hidā) (فارسی: توحيدا) (انگلیسی: towhida) معنی: توحید، الف اسم ساز ) منسوب به توحید، ← توحید، و
اسم: تورج (پسر) (فارسی، پهلوی، اوستایی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: turaj) (فارسی: تورج) (انگلیسی: turaj) معنی: نام پسر فریدون پادشاه پیشدادی، ( اَعلام ) نام پسر بزرگ فریدون، همان تور که توران من ...
اسم: تورنگ (دختر، پسر) (فارسی) (پرنده، طبیعت) (تلفظ: turang) (فارسی: تورنگ) (انگلیسی: turang) معنی: مرغ صحرایی، تذرو، قرقاول، ترنگ، ( = ترنگ )، ← ترنگ، پرنده ای از خانواده ماکیان، خروس صحرا ...