اسم: بنن (دختر) (کردی) معنی: شاة کوة، جای سخت درکوة ( نگارش کردی
فرهنگ واژگان اسمها
اسم: بنیام (پسر) (عربی) (تلفظ: benyām) (فارسی: بِنيام) (انگلیسی: benyam) معنی: بنیامین، ( مخفف بنیامین )
اسم: بنیامین (پسر) (عبری) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: benyāmin) (فارسی: بِنيامين) (انگلیسی: benyamin) معنی: پسر دست راست من، آخرین پسر حضرت یعقوب ( ع ) و برادر تنی حضرت یوسف ( ع )، یعنی پسر دست ...
اسم: به آفرین (دختر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: beh āfarin) (فارسی: بِهآفرين) (انگلیسی: beh afarin) معنی: به وجود اورنده بهترینا، خوب آفریده، خوش سیما، خوش منظر، ( اَعلام ) ( در شا ...
اسم: به امد (پسر) (فارسی) (تلفظ: be (a) hāmad) (فارسی: بهامد) (انگلیسی: behamad) معنی: پیشامد خوب، بهترین بهار، بهترین پیشامد
اسم: به ثنا (دختر) (فارسی) (تلفظ: beh sanā) (فارسی: بِهثَنا) (انگلیسی: beh sana) معنی: بهترین ستایش
اسم: به ستا (دختر) (فارسی) (تلفظ: beh setā) (فارسی: بِهستا) (انگلیسی: beh seta) معنی: بهترین ستایش کننده
اسم: به گل (دختر) (فارسی) (گل) (تلفظ: beh gol) (فارسی: به گل) (انگلیسی: beh gol) معنی: خوب، بهتر، خوبتر، زیباتر از گل، [به ( صفت ) = خوب، زیباتر، ( اسم ) شخص خوب و دارای اخلاق و رفتار نیکو، ...
اسم: به گوی (پسر) (فارسی) معنی: خوش سخن، دارای گفتار نیک، نام شخصیتی در منظومه ویس و رامین
اسم: به یاد (پسر) (فارسی) (تلفظ: behyād) (فارسی: بِهياد) (انگلیسی: behyad) معنی: دارنده ی بهترین یاد، ( به، یاد )، ( به مجاز ) کسی که از او به نیکی یاد می کنند
اسم: به یزداد (پسر) (فارسی) معنی: آفریده نیک خداوند
اسم: بهار (دختر) (فارسی، کردی) (طبیعت، گل) (تلفظ: bahār) (فارسی: بهار) (انگلیسی: bahar) معنی: فصل اول سال خورشیدی، گل و شکوفه درختان، ( به مجاز ) دوره شادابی هر چیز، فصل اول سال، ( در گیاهی ...