اسم: بالنده (دختر) (فارسی) (تلفظ: bālande) (فارسی: بالنده) (انگلیسی: balande) معنی: آن که یا آنچه در حال رشد یا ترقی و پیشرفت است، ( صفت فاعلی از بالیدن )، ویژگی آن که یا آن چه در حال رشد، ...
فرهنگ واژگان اسمها
اسم: بالویز (پسر) (کردی) (تلفظ: balviz) (فارسی: بالویز) (انگلیسی: balviz) معنی: سفیر، سفیر ( نگارش کردی
اسم: بالیده (دختر) (فارسی) (تلفظ: balide) (فارسی: بالیده) (انگلیسی: balideh) معنی: رشد و نمو کرده
اسم: بامشاد (پسر) (اوستایی، فارسی) (تلفظ: bāmšād) (فارسی: بامشاد) (انگلیسی: bamshad) معنی: شکوهمند، شاد، ( در اعلام ) نام نوازنده بزرگ در عهد ساسانیان، ( اَعلام ) نام نوازنده ای بزرگ در عهد ...
اسم: بامک (دختر) (فارسی) (تلفظ: bamak) (فارسی: بامک) (انگلیسی: bamak) معنی: بامداد، صبح
اسم: بامین (دختر) (فارسی) (تلفظ: bāmin) (فارسی: بامين) (انگلیسی: bamin) معنی: صورت دیگری از بامی، ( = بامی )، بامی، لقب شهر بلخ و نام جایی در هرات افغانستان بامی، نام روستایی در نزدیکی هرات ...
اسم: بامیکا (دختر) (پهلوی) (تلفظ: bāmikā) (فارسی: بامیکا) (انگلیسی: bamika) معنی: زیبا و با طراوت و درخشان، [بامیک ( پهلوی ) = بامدادی، درخشان، باشکوه، زیبا، روشن، ا ( پسوند نسبت ) ]، منسوب ...
اسم: بانری (دختر) (فارسی) (تلفظ: banari) (فارسی: بانری) (انگلیسی: banari) معنی: بانوی بانوان
اسم: بانی (پسر) (عربی) معنی: به وجود آورنده، عبری نام مردی از نسل جاد که از شجاعان زمان داوود ( ع ) بوده است
اسم: بانیه (دختر) (عربی) (تلفظ: bāniye) (فارسی: بانیه) (انگلیسی: baniye) معنی: بنا کننده، مؤسس، بنیانگذار
اسم: بانیپال (پسر) (فارسی، آشوری) (تاریخی و کهن) (تلفظ: banipal) (فارسی: بانیپال) (انگلیسی: banipal) معنی: نام بزرگترین پادشاه آشور
اسم: باهر (پسر) (عربی) (تلفظ: bāher) (فارسی: باهِر) (انگلیسی: baher) معنی: روشن، آشکار، درخشان، مشهور، هویدا، شاخص، ( اَعلام ) لقب عبدالله ابن علی ابن حسین ابن علی ابن ابی طالب که او برادر ...