اسم: باران (دختر، پسر) (فارسی) (طبیعت) (تلفظ: bārān) (فارسی: باران) (انگلیسی: baran) معنی: قطره های آب که از ابر فروچکد، ( در علوم زمین ) قطره های آب که بر اثر مایع شدن بخار آبِ موجود در جو ...
فرهنگ واژگان اسمها
اسم: بارنک (دختر) (فارسی) (تلفظ: barank) (فارسی: بارنک) (انگلیسی: barank) معنی: نام درختی است
اسم: بارنگ (دختر) (کردی) (تلفظ: barang) (فارسی: بارنگ) (انگلیسی: barang) معنی: ریزش باران همراه باد، ریزش باران همراة باد ( نگارش کردی
اسم: باریسان (پسر) (کردی) (تلفظ: barisan) (فارسی: باریسان) (انگلیسی: barisan) معنی: نام قبیله ای از کردها، نام قبیلةایی ازکردها ( نگارش کردی
اسم: بارین (دختر) (فارسی، کردی) (تلفظ: bārin) (فارسی: بارين) (انگلیسی: barin) معنی: در کردی باریدن باران، ( در کردی ) باریدن ( باران )، بارنده، ( در کردی ) به معنی باریدن است، بارندگی، بارش ...
اسم: باریکان (پسر) (کردی) معنی: دماغه کوه ( نگارش کردی
اسم: باسم (پسر) (عربی) (تلفظ: bāsem) (فارسی: باسم) (انگلیسی: basem) معنی: تبسم کننده، خوش رو، ( در قدیم )، شکر
اسم: باشار (پسر) (کردی) (تلفظ: bashar) (فارسی: باشار) (انگلیسی: bashar) معنی: چاره، علاج، درمان، مقاومت، مقابله، درمان ( نگارش کردی
اسم: باشور (پسر) (کردی) معنی: جنوب ( نگارش کردی
اسم: باشیلا (دختر) (کردی) معنی: خانه به دوش ( نگارش کردی
اسم: باغان (دختر) (کردی) معنی: چند باغ میوة که در کنار یکدیگر قرار دارند، نام روستایی در کردستان ( نگارش کردی
اسم: بافرین (دختر) (فارسی) (تلفظ: bāfarin) (فارسی: بافرین) (انگلیسی: bafarin) معنی: بآفرین لایق تحسین، درخور آفرین