اسم: آیاش (پسر) (ترکی) (تلفظ: ayash) (فارسی: آیاش) (انگلیسی: ayash) معنی: روشنایی مهتاب
فرهنگ واژگان اسمها
اسم: آی بک (پسر) (ترکی) معنی: بت، صنم
اسم: آیتک (دختر) (ترکی، فارسی) (طبیعت، کهکشانی) (تلفظ: āytak) (فارسی: آيتک) (انگلیسی: aytak) معنی: ماه تنها، ماه بی همتا، ( مجاز ) زیبارو، ( ترکی ـ فارسی )، مانند ماه
اسم: آیخان (پسر) (ترکی) معنی: آیخان ( آی + خان ) پادشاه ماه
اسم: آیدا (دختر) (ترکی، فارسی، لاتین) (تاریخی و کهن، طبیعت) (تلفظ: āydā) (فارسی: آيدا) (انگلیسی: ayda) معنی: شاد و خوشحال، درون ماه، مثل ماه، فرشته، گیاهی که کنار آب می روید، شاد، خوش ...
اسم: آیدن (دختر، پسر) (ترکی) (تلفظ: āyden) (فارسی: آیدن) (انگلیسی: ayden) معنی: آیدین، روشن، مانند ماه درخشان، ( = آیدین )، و، روشن و آشکار، شفاف، صاف، معلوم، واضح، روشنفکر، نام شهری در جنو ...
اسم: آیرال (دختر) (ترکی) (تلفظ: ayral) (فارسی: آیرال) (انگلیسی: ayral) معنی: منحصر بفرد
اسم: ایرانه (دختر) (فارسی) (تلفظ: irāne) (فارسی: ايرانه) (انگلیسی: irane) معنی: مربوط به ایران، ایرانی، منتسب به ایران زمین، ( ایران، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به ایران، ( ایران + ه ( پسوند ...
اسم: ایرانیار (پسر) (فارسی) (تلفظ: iranyar) (فارسی: ایرانیار) (انگلیسی: iranyar) معنی: یار ایران
اسم: ایرج (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: irāj) (فارسی: ايرج) (انگلیسی: iraj) معنی: خوب روی و نیکو سیما مانند آفتاب، یاری دهنده ی آریایی ها، ( اَعلام ) ) ( در شاهنامه ) شاهزاده ی ایرانی ...
اسم: ایرسا (دختر) (یونانی، فارسی) (طبیعت) (تلفظ: irsā) (فارسی: ايرسا) (انگلیسی: irsa) معنی: آلیسا، رنگین کمان، ( معرب از یونانی iris ) زنبق سفید، سوسن، آیرس، نام بیخ سوسن آسمون گون، به بوته ...
اسم: ایرمان (پسر) (فارسی) (تلفظ: irmān) (فارسی: ايرمان) (انگلیسی: irman) معنی: مهمان، ( در قدیم )، پیشوای دینی، مهمان یا مهمان ناخوانده، ( به مجاز ) دنیا