اسم: کیبد (پسر) (فارسی) (تلفظ: keybod) (فارسی: کِيبد) (انگلیسی: keybod) معنی: نگهبان پادشاه، ( کی، بد/ bod، / ( پسوند محافظ و مسئول ) )، ( به مجاز ) بزرگ مرتبه
فرهنگ واژگان اسمها
اسم: کیجا (دختر) (گیلکی) (تلفظ: kija) (فارسی: کیجا) (انگلیسی: kija) معنی: به معنی دختر است، دختر
اسم: کیسان (پسر) (فارسی، عربی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: keysān) (فارسی: کِيسان) (انگلیسی: keysan) معنی: همانند پادشاه، ( به مجاز ) از بزرگان و پادشاهان، ( کی، سان ( پسوند شباهت ) )، همانند کی، ...
اسم: کیقباد (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: key qobād) (فارسی: کِيقباد) (انگلیسی: key ghobad) معنی: پادشاه محبوب و سرور گرامی، به معنی «کی محبوب و سرور گرامی»، ( اَعلام ) ) ( = قباد ) ( ...
اسم: کیناز (دختر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: ke(a)y nāz) (فارسی: کيناز) (انگلیسی: key naz) معنی: دارای ناز شاهانه، ( کی، ناز ( افتخار، فخر، تفاخر ) )، موجب افتخارِ پادشاه و بزرگان، ...
اسم: کیهان (پسر) (فارسی) (طبیعت، کهکشانی) (تلفظ: keyhān) (فارسی: کِيهان) (انگلیسی: keyhan) معنی: جهان، دنیا، مجموعه سیارات منظومه شمسی، گیهان، عالم، گیتی، مجموعه ی همه اشیا و پدیده های موجو ...
اسم: کیهان دخت (دختر) (فارسی) معنی: مرکب از کیهان ( دنیا ) + دخت ( دختر )
اسم: کیهان رخ (دختر) (فارسی) (تلفظ: k.-rokh) (فارسی: کِيهانرخ) (انگلیسی: keyhan-rokh) معنی: بسیار زیبارو، ویژگی آن که چهره اش همچون جهان، گیتی و آسمان است
اسم: کیومهر (پسر) (فارسی) (تلفظ: ki(a)yo mehr) (فارسی: کیومهر) (انگلیسی: kiyo mehr) معنی: مهر، محبت و دوستی زندگی، ( کیو = جان و زندگی، مهر = محبت، دوستی، مهربانی )، ( به مجاز ) ویژگی کسی ک ...
اسم: کیکاووس (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: key kāvus) (فارسی: کِيکاووس) (انگلیسی: key kavus) معنی: دارای منبع فراوان، از شخصیتهای شاهنامه، نام دومین پادشاه کیانی، پسر کیقباد، به معنی« ...
اسم: گرامی (دختر، پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: gerāmi) (فارسی: گرامي) (انگلیسی: gerami) معنی: محترم، عزیز، از شخصیتهای شاهنامه، بسیار ارجمند و دوست داشتنی، [این نام در ایران باستان پس ...
اسم: گراناز (دختر) (فارسی، بلوچی) (تلفظ: gerānāz) (فارسی: گراناز) (انگلیسی: geranaz) معنی: گران ناز، دارای ناز و زیبایی فراوان، ( به مجاز ) جذاب، ( = گران ناز )