اسم: کاوش (پسر) (فارسی) (تلفظ: kāvo(e)š) (فارسی: کاوش) (انگلیسی: kavosh) معنی: جستجو، بررسی و تحقیق، ( اسم مصدر از کاویدن )، ( در قدیم ) ( به مجاز ) ستیزه، رخنه و نفوذ
فرهنگ واژگان اسمها
اسم: کاووس (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: kāvus) (فارسی: کاووس) (انگلیسی: kavus) معنی: از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر کیقباد پادشاه کیانی، ( = کیکاووس )، کیکاووس
اسم: کاکوتی (دختر) (ترکی) (طبیعت) (تلفظ: kākuti) (فارسی: کاکوتي) (انگلیسی: kakuti) معنی: نام یک گیاه، گیاهی علفی یک ساله و خودرو از خانواده ی نعناع که برگ و دانه ی معطر آن مصرف دارویی دارد ...
اسم: کایر (پسر) (مازندرانی) (تلفظ: kayer) (فارسی: کایر) (انگلیسی: kayer) معنی: همکاری و یاری
اسم: کبرا (دختر) (عربی) (تلفظ: kobra) (فارسی: کبرا) (انگلیسی: kobra) معنی: کبری، بزرگ، کبیر
اسم: کبری (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: kobrā) (فارسی: کبري) (انگلیسی: kobra) معنی: بزرگ تر، لقب حضرت زینب ( س )، بزرگ، کبیر، ( اکبر، ( اَعلام ) لقب زینب کبری ( س ) دختر حضرت علی ( ع ...
اسم: کبریا (پسر، دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: kebriyā) (فارسی: کبريا) (انگلیسی: kebriya) معنی: عظمت، بزرگی، ( به مجاز ) خداوند
اسم: کبوده (پسر) (فارسی) معنی: از شخصیتهای شاهنامه، مردم چوپان افراسیاب تورانی
اسم: کبیر (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: kabir) (فارسی: کبیر) (انگلیسی: kabir) معنی: بزرگ، بلند مرتبه، بزرگ در مقابلِ صغیر، ( در حقوق ) ویژگی آن که به سن قانونی سال تمام رسیده است، در ...
اسم: کجیر (پسر) (کردی) (تلفظ: kajir) (فارسی: کَجیر) (انگلیسی: kajir) معنی: رهبر و پیشوا
اسم: کراخان (پسر) (فارسی) (تلفظ: karakhan) (فارسی: کراخان) (انگلیسی: karakhan) معنی: نام پسر بزرگ افراسیاب تورانی
اسم: کرار (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: karrār) (فارسی: کرار) (انگلیسی: karrar) معنی: حمله کننده، لقب امیر المومنین علی ( ع )، ( اَعلام ) از القاب و صفات حضرت علی ( ع ) ...