اسم: هرواک (پسر) (فارسی) (تلفظ: hervak) (فارسی: هرواک) (انگلیسی: hervak) معنی: نام دیگر خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ واژگان اسمها
اسم: هزبر (پسر) (فارسی) معنی: هژبر، شیر
اسم: هستیا (دختر) (یونانی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: hastiyā) (فارسی: هَستیا) (انگلیسی: hastiya) معنی: فرزند بسیار گرانمایه که همه ی هستی، زندگی و دارایی است، [هستی= وجود، زندگی، زندگانی، ( به ...
اسم: هستیار (پسر) (کردی، فارسی) (تلفظ: hastiyār) (فارسی: هستیار) (انگلیسی: hastiyar) معنی: صاحب هستی و وجود، دارنده ی حیات و زندگی، احساس کننده و ادیب، ( هستی، یار ( پسوند دارندگی ) ) صاحب ...
اسم: هشیار (پسر) (فارسی) (تلفظ: hošyār) (فارسی: هشيار) (انگلیسی: hoshyar) معنی: هوشیار، دارای حواسِ جمع، آگاه، بیدار، ( = هوشیار )، ( اَعلام ) نام ستاره شناسی دانا از پارس که در دربار یزدگر ...
اسم: هفال (پسر) (کردی) معنی: رفیق ( نگارش کردی
اسم: هفیان (دختر) (کردی) (تلفظ: hafyan) (فارسی: هَفیان) (انگلیسی: hafyan) معنی: آرام گرفتن، آرام گرفتن ( نگارش کردی
اسم: هلاکو (پسر) (مغولی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: holaku) (فارسی: هلاکو) (انگلیسی: holaku) معنی: نام پسر تولوی و نوه چنگیزخان مغول
اسم: هلبست (پسر) (کردی) معنی: شعر ( نگارش کردی
اسم: هلمت (پسر) (کردی) معنی: حمله، هجوم ( نگارش کردی
اسم: هلموت (پسر) (کردی) معنی: کنایه از کوهی که صعود به آن دشوار است ( نگارش کردی
اسم: هلنسا (دختر) (فارسی، یونانی، عربی) (تلفظ: helensa) (فارسی: هِلنسا) (انگلیسی: helensa) معنی: مانند خورشید، هل ( فارسی ) + نسا ( عربی ) زنان معطر