اسم: فوژان (دختر) (فارسی) (تلفظ: fužān) (فارسی: فوژان) (انگلیسی: fuzhan) معنی: بانگ بلند، نعره، فریاد، آه و بانگ بلند، بانگ بزرگ، فریاد عظیم
فرهنگ واژگان اسمها
اسم: فکور (پسر) (عربی) (تلفظ: fakur) (فارسی: فکور) (انگلیسی: fakur) معنی: در حال فکر، آن که بسیار فکر می کند، دانا، خردمند، ( در حالت قیدی ) به معنی در حال فکر، ( در قدیم ) ویژگی آن که در ف ...
اسم: فیاض (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: fayyāz) (فارسی: فياض) (انگلیسی: fayyaz) معنی: جوانمرد و بخشنده، دارای آثارِ مفید، پر برکت
اسم: فیروزخاتون (دختر) (فارسی) (تلفظ: firuz khaton) (فارسی: فیروزخاتون) (انگلیسی: firuz khaton) معنی: بانوی پیروز
اسم: فیونا (دختر) (لاتین) (گل) (تلفظ: fiona) (فارسی: فیونا) (انگلیسی: fiona) معنی: گل سفید کوچک
اسم: فیکا (پسر) (مازندرانی) (تلفظ: fika) (فارسی: فیکا) (انگلیسی: fika) معنی: درخت بید
اسم: قائد (پسر) (عربی) (تلفظ: qā’ed) (فارسی: قائد) (انگلیسی: ghaed) معنی: رهبر، پیشوا، پیش رو، آن که جمعی از مردم را رهبری می کند، ( در قدیم ) رئیس قافله، کاروان سالار، ( در قدیم ) ( در نجو ...
اسم: قابیل (پسر) (عبری) (تلفظ: ghabil) (فارسی: قابیل) (انگلیسی: ghabil) معنی: به دست آوردن، نام پسر آدم ( ع ) و برادر هابیل، معرب از عبری
اسم: قارن (پسر) (فارسی، اوستایی، پهلوی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: qāran) (فارسی: قارِن) (انگلیسی: gharen) معنی: از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر کاوه آهنگر و سپهدار فریدون پادشاه پیشدادی، ( اَعلام ...
اسم: قانع (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: qānee) (فارسی: قانع) (انگلیسی: ghanee) معنی: قناعت کننده، خرسند، راضی، آن که به دارایی خود یا آنچه در اختیار دارد، راضی است و بسنده می کند، راض ...
اسم: قبیله (پسر) (عربی) معنی: توانایی، توان، سلطه و نفوذ
اسم: قدیسه (دختر) (عربی) (تلفظ: qeddise) (فارسی: قِديسه) (انگلیسی: gheddise) معنی: زن پاک، منزه، مؤمن پرهیزگار و متقی، ( مؤنث قِدیس )، ( در ادیان ) زنی که از بزرگان دین مسیح باشد، در دین مس ...