اسم: فخرالزمان (دختر) (عربی) (تلفظ: faxrozzamān) (فارسی: فخرالزمان) (انگلیسی: fakhrozzaman) معنی: شخص برجسته و مایه مباهات در زمان خود، شخص برجسته، گزیده، و مایه ی مباهات در زمان خود، گزیده ...
فرهنگ واژگان اسمها
اسم: فخرالنسا (دختر) (عربی) (تلفظ: fakhr-on-nesa) (فارسی: فخرالنسا) (انگلیسی: fakhr-on-nesa) معنی: سبب سربلندی زنان
اسم: فخرگل (دختر) (فارسی، عربی) (گل) (تلفظ: fakhrgol) (فارسی: فخرگل) (انگلیسی: fakhrgol) معنی: مایه نازش گل، فخر ( عربی ) + گل ( فارسی ) مایه نازش گل
اسم: فخری (دختر) (فارسی، عربی) (تلفظ: faxri) (فارسی: فخري) (انگلیسی: fakhri) معنی: منسوب به افتخار، نام نوعی انگور، ( فخر، ی ( پسوند نسبت ) )، منسوب به فخر، ( عربی ـ فارسی ) ( فخر + ی ( پسو ...
اسم: فراتین (دختر) (لاتین) (تلفظ: farātin) (فارسی: فَراتين) (انگلیسی: faratin) معنی: سخن و گفتار آسمانی، [از برساخته ی فرقه ی آذر کیوان ( دساتیر ) ]
اسم: فراد (پسر) (فارسی) (تلفظ: farād) (فارسی: فَراد) (انگلیسی: farad) معنی: گشایش بخش، گره گشای، افزون کننده، گشایش دهنده
اسم: فرادیس (دختر) (عربی) (تلفظ: faradis) (فارسی: فَرادیس) (انگلیسی: faradis) معنی: جمع فردوس، بهشت ها
اسم: فرادین (پسر) (فارسی، عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: farādin) (فارسی: فرادين) (انگلیسی: faradin) معنی: دیندار، متدین، ( فرا = سویِ، جانبِ، به سوی، دین ) ( به مجاز ) دیندار ...
اسم: فراراد (پسر) (فارسی) (تلفظ: fara rad) (فارسی: فراراد) (انگلیسی: fara rad) معنی: بالاترین بخشنده، مرکب از فرا ( بالاتر ) + راد ( بخشنده )
اسم: فراسیاک (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: farasiyak) (فارسی: فراسیاک) (انگلیسی: farasiyak) معنی: افراسیاب
اسم: فرانک (دختر) (فارسی) (پرنده، تاریخی و کهن) (تلفظ: farānak) (فارسی: فرانک) (انگلیسی: faranak) معنی: پروانه، جانوری به نام سیاه گوش، ( = فرانگ )، به معنی پروانه، ( اَعلام ) ) نام دختر بر ...
اسم: فراواز (پسر) (فارسی) (تلفظ: faravaz) (فارسی: فَراواز) (انگلیسی: faravaz) معنی: نام دو رود است از رودهای بخارا