اسم: طهمان (پسر) (عربی) (تلفظ: tahmān) (فارسی: طَهمان) (انگلیسی: tahman) معنی: نام یکی از نزدیکان پیامبر اسلام ( ص )، ( اَعلام ) نام یکی از نزدیکان پیامبر اسلام ( ص ) که ابن حیان او را از ز ...
فرهنگ واژگان اسمها
اسم: طهمورث (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: tahmures) (فارسی: طهمورث) (انگلیسی: tahmures) معنی: تهمورث، ( = تهمورث )، از شخصیتهای نام پسر هوشنگ پادشاه پیشدادی
اسم: طوش (پسر) (فارسی) معنی: از شخصیتهای شاهنامه، بنا به بعضی از نسخه های شاهنامه، نام یکی از چهار پسر اسفندیار، فرزند گشتاسپ پادشاه کیانی
اسم: طوطیانوش (پسر) (فارسی، هندی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: tutiyanush) (فارسی: طوطیانوش) (انگلیسی: tutiyanush) معنی: مرکب از طوطیا ( توتیا )، نوش ( عسل )، نام دیگر اسکندر مقدونی، طوطیا ( معرب ...
اسم: طیلا (دختر) (فارسی) (تلفظ: tila) (فارسی: طیلا) (انگلیسی: tila) معنی: شرابی که از جوشاندن فشرده انگور، مویز، یا خرما به دست می آید، می پخته شده
اسم: ظاهر (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: zāher) (فارسی: ظاهر) (انگلیسی: zaher) معنی: آشکار، نمایان، از نام های پروردگار، بخش آشکار، هویدا، یا بیرونی از هر چیز یا هر شخص در مقابلِ باطن، ...
اسم: ظفرداد (پسر) (عربی، فارسی) معنی: ظفر ( عربی ) + داد ( فارسی ) نتیجه و حاصل
اسم: ظهیرالدین (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: zahiroddin) (فارسی: ظهيرالدين) (انگلیسی: zahiroddin) معنی: یار و یاور دین، پشتیبان دین، پشتیبانِ کیش و آئین، ( اَعلام ) ) ظهیرالدین سمرقند ...
اسم: عادل (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: ādel) (فارسی: عادل) (انگلیسی: adel) معنی: با انصاف، دادگر، از نام های پروردگار، آن که اعمال و رفتارش مطابق با عدالت، انصاف و قانون است ...
اسم: عادله (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: ādele) (فارسی: عادله) (انگلیسی: adele) معنی: دادگر، بانوی باانصاف، ( مؤنث عادل ) عادل، مؤنث عادل
اسم: عاصف (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: āsef) (فارسی: عاصِف) (انگلیسی: asef) معنی: باد تند و شدید، تندباد، ( در قدیم ) تند، سخت، شدید
اسم: عاطفه (دختر) (عربی) (تلفظ: ātefe) (فارسی: عاطِفه) (انگلیسی: atefe) معنی: زن مهربان و خوش قلب، محبت، مهربانی، مهر، عطوفت، عربی محبت و مهربانی