اسم: صدر (دختر، پسر) (عربی) (تلفظ: sadr) (فارسی: صدر) (انگلیسی: sadr) معنی: سینه، بالا، پیشوا، بزرگ، جایی در مجلس که مخصوص نشستن بزرگان است و معمولاً روبروی درِ ورودی قرار دارد، طرف بالای م ...
فرهنگ واژگان اسمها
اسم: صدرالدین محمد (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: s.-mohammad) (فارسی: صدرالدین محمّد) (انگلیسی: sadroddin-mohammad) معنی: ترکیب دو اسم صدرالدین و محمد ( پیشوای دین و ستوده )، از نام ه ...
اسم: صدیقه (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: seddiqe) (فارسی: صِديقه) (انگلیسی: seddighe) معنی: بسیار راست گو، لقب حضرت فاطمه ( س ) و حضرت مریم مادر حضرت عیسی ( ع )، صدیق، و، ) ( اَعلام ...
اسم: صدیقه زهرا (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: s.-zahrā) (فارسی: صدیقه زهرا) (انگلیسی: seddighe-zahra) معنی: ترکیب دو اسم صدیقه و زهرا ( بسیار راستگو و روشن تر )، از نام های مرکب، م ص ...
اسم: صراحی (دختر) (عربی) (تلفظ: sorāhi) (فارسی: صراحي) (انگلیسی: sorahi) معنی: ظرف شیشه ای شراب، ( در قدیم ) ظرف شراب، ( در قدیم ) ( به مجاز ) شراب زلال، ( در تصوف ) مقام انس را گویند ...
اسم: صفار (پسر) (عربی) معنی: رویگر، نام سلسله ای در ایران که سر سلسله آن یعقوب پسر لیث است
اسم: صفاعلی (پسر) (عربی) معنی: آن که خلوص و پاکی ای چون علی ( ع دارد، لقب ظهیرالدوله مؤسس
اسم: صفرعلی (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: safar-ali) (فارسی: صفرعلی) (انگلیسی: safar-ali) معنی: ترکیب دو اسم صفر و علی ( ماه دوم قمری و بلند قدر )
اسم: صفیعلی (پسر) (عربی) (تلفظ: safi-ali) (فارسی: صَفیعلی) (انگلیسی: safiali) معنی: برگزیده علی ( ع )
اسم: صمد (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: samad) (فارسی: صمد) (انگلیسی: samad) معنی: بی نیاز، غنی، آن که دیگران به او نیازمندند، پاینده، مهتر، از نام های پروردگار، ( در قدیم ) آن که دیگر ...
اسم: صمصام (پسر) (عربی) (تلفظ: samsām) (فارسی: صَمصام) (انگلیسی: samsam) معنی: شمشیر تیز و محکم، شمشیری که خم نگردد، شمشیر برّان
اسم: صنم بر (دختر، پسر) (فارسی، عربی) (تلفظ: sanambar) (فارسی: صنمبر) (انگلیسی: sanambar) معنی: خوش اندام، دلدار، صنم ( عربی ) + بر ( فارسی ) مرکب از صنم ( بت ) + ( آغوش ) ...